يكي از دروس عمومي دانشگاه ة، درس اخلاق اسلامي بود. استاد اين درس از شانس ما ، نماينده ولايت فقيه در استان بود.كه همرا يك محافظ به كلاس مي آمدند. كلاس ايشان هيچوقت بموقع شروع و تمام نشد و بعضي اوقات ايشان مشغول حل و فصل مشكلات استان مي شدندو كلاس كلا تشكيل نمي شد.تا اينجاش قابل تحمل بود. روزهاي امتحان سر رسيد. و ما بايد بيانات گوهر بار ايشان را در باب زشتي دروغ وتهمت ... و ثواب بسيار خوش قولي ومردمداري ... را حفظ مي كرديم. ترم مهر ماه بود و اين امتحان آخرين امتحان آن ترم من بود. دوستانم كم كم براي تعطيلات بين ترم به ولايتشان بر مي گشتند. خوابگاه هم داشت سوت و كور مي شد.بهر جهت،رفتيم سر جلسه امتحان .يك ربع گذشت خبري نشد.نيم ساعت گذشت باز خبري نشد. بعد از 2 ساعت !خبري آمد كه بله خبري در راه است. استاد ارجمند تشريف بردند سوريه براي زيارت و امتحان عقب افتاده است! هرچه اصرار كرديم كه امتحان اول ترم بعد برگزار شود مورد قبول آموزش قرار نگرفت. منم چون راهم بسيار دور بود و صد البته پولش را نداشتم كه دوبار برم و برگردم مجبور به ماندن در خوابگاهي شدم كه تنها ساكنانش نگهبان بود و چند گربه و من! و شش ماه مجبور شدم كه به شهرمان نروم.و اين كلاس براي من " كارگاه اخلاق اسلامي "شد و در عمل كاملا با اخلاق اسلامي آشنا شدم.
۴ تیر ۱۳۸۹
آينه تمام نماي اخلاق اسلامي!
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر